کد مطلب:3230 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:310

جنگ تحمیلی و دفاع 8 ساله امام و ملت ایران
جنگ تحمیلی و دفاع 8 ساله امام و ملت ایران

شكست طرحهای براندازی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از محاصره اقتصادی و سیاسی كه از سوی امریكا در جهان پیگیری می شد و شكست این كشور در عملیات صحرای طبس پس از اشغال لانه جاسوسی امریكا، و ناكامی در تجزیه كردستان، هیأت حاكمه این كشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامی تمام عیار سوق می داد. شرایط آن روز جهان موازنه قدرت بین شرق و غرب بود كه مانع از اقدام یكجانبه امریكا می گردید. از سوی دیگر افكار عمومی

حدیث بیداری، ص: 136

جهانیان كه با فعالیتهای امام خمینی در فرانسه و حوادث پس از انقلاب، با مسائل ایران و مظلومیت و حقانیت این ملت آشنا شده بود، نوعی همدلی با مردم ایران داشت و از این جهت شرایط برای توجیه لشكركشی مستقیم امریكا فراهم نبود و شرایط سیاسی و وضعیت متزلزل رژیمهای حاكم بر حاشیه خلیج فارس نیز اجازه چنین اقدامی را نمی داد. انتخاب عراق به عنوان آغازگر جنگ، انتخابی بسیار حساب شده بود. این كشور متحد شوروی و بلوك شرق شناخته می شد و درگیر شدن عراق با ایران به طور طبیعی شوروی و كمونیستها را در حمایت از صدام در كنار امریكا و اروپا قرار می داد و تنشهای احتمالی را منتفی می ساخت. عراق دومین كشور از لحاظ نیرو و تجهیزات نظامی در منطقه، و كشوری نفتخیز بود و در صورت لزوم می توانست تا مدتها با ثروت ملی خود و كمك دولتهای مرتجع عربی بدون تحمیل

حدیث بیداری، ص: 137

هزینه ای مستقیم بر امریكا و بدون نیاز به حضور سربازان امریكایی و اروپایی جنگ علیه ایران را اداره كند، هر چند كه در پیش بینیهای اوّلیه امریكا و صدام جنگ دراز مدت مطرح نبود و قرار بر این بود كه در روزهای اوّلیه هجوم عراق، تكلیف ایران و انقلاب یكسره شود.

روحیه قدرت طلبی صدام و خصومتهای مرزیِ گذشته دو كشور نیز شرایطی ایده آل برای امریكا پدید می آورد تا به صدام برای تجاوز و اشغال نظامی ایران چراغ سبز داده و فرمان عملیات صادر كند. اگر در سالهای نبرد، دنیا دلایل و اسناد ارائه شده از سوی ایران را بر اثبات این مدعا كه امریكا همسو با اروپا و شوروی عامل اصلی جنگ بوده اند، نمی پذیرفت، بعدها در جریان جنگ نفت كه امریكا رو در روی صدام قرار گرفت، اعترافات و اسناد منتشرشده پرده ها را بالا زد و حقایق كتمان شده را آشكار ساخت.

به هر حال ارتش عراق در روز 31 شهریور 1359 تجاوز گسترده نظامی خویش را در طول 1280 كیلومتر مرز مشترك از شمالی ترین نقطه مرز مشترك با ایران تا بندر خرمشهر و آبادان در جنوب ایران آغاز كرد. همزمان هواپیماهای نظامی عراق فرودگاه تهران و مناطق دیگر را (در ساعت دو بعد از ظهر آن روز) بمباران كردند. ماشین جنگی صدام كه از مدتها قبل به كمك دولت فرانسه و كارتلهای اسلحه سازی امریكایی و انگلیسی و تجهیزات نظامی روسی آماده این تجاوز شده بود به سرعت كیلومترها در خاك ایران پیشروی كرد و مناطقی وسیع از

حدیث بیداری، ص: 138

پنج استان ایران را اشغال كرد. مقاومتهای جانانه مرزنشینان در مراحل اوّلیه جنگ به علت عدم اطلاع و آمادگی قبلی و نداشتن تجهیزات و نیروی نظامی با قساوت بعثیها در هم شكسته شد. شهرها و روستاهای موجود در مناطق اشغالی به سرعت تخریب و به تلّی از خاك بدل شدند و صدها هزار تن از خانه و كاشانه خود آواره گردیدند.

ارتش ایران كه بر اثر حوادث انقلاب بشدت آسیب دیده و از هم گسیخته بود، دوران اوّلیه بازسازی خود را می گذراند. هزاران كارشناس نظامی خارجی و عمدتاً امریكایی كه در سالهای حكومت شاه، ارتش را در همه زمینه هایش بشدت به خود وابسته كرده بودند، در جریان

حدیث بیداری، ص: 139

انقلاب از ایران خارج شده بودند. بسیاری از تجهیزات پیچیده و هواپیماهای مدرن نظامی و موشكهای پیشرفته ای كه با پول ملت ایران خریداری شده بود در آخرین روزهای حكومت شاه با تلاشهای دوماهه ژنرال هایزر به امریكا منتقل شده بود. (95) سپاه تازه تأسیس پاسداران انقلاب اسلامی كه به فرمان امام خمینی تشكیل شده بود در آغاز راه بود و نیرو، تجهیزات، و تجربه كافی در روزهای نخست جنگ نداشت. صدام حسین نیز با اطلاعاتی كه امریكا و فرانسه و عوامل ستون پنجم در اختیارش گذاشته بودند از این واقعیتها و نقاط ضعف به خوبی آگاهی داشت و به همین جهت نیز حتی نقشه های عراق بزرگ را آماده كرده بود كه در آن، استان خوزستان به طور كامل و بخشهایی از استانهای غربی ایران جزو خاك عراق دیده می شدند. او مطمئن شده بود كه نظام اسلامی توان مقابله در برابر این لشكركشی را نداشته و بزودی ساقط خواهد شد و دنیای استكبار نیز از او حمایت خواهد كرد.

پخش خبر آغاز جنگ عراق علیه ایران با همه اهمیتش با سكوت مرگبار تمامی مجامع بین المللی و قدرتهای مطرح جهان همراه بود. این سكوت معنی دار، و خصومت كینه توزانه همان قدرتها با جمهوری اسلامی ایران، و واقعیتهای موجود در داخل كشور، و توان گسترده نظامیِ به كار گرفته شده از سوی بعثیها، شرایطی بس دشوار برای تصمیم گیری پدید می آورد. ایران در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود و دو راه بیشتر در پیش روی نبود: یا تصمیم به مقاومت در جنگی نابرابر با ابعاد و دورنمایی- به حسب ظاهر- تیره و مبهم و یا تسلیم شدن در برابر خواستهای امریكا و پناه بردن به او برای

حدیث بیداری، ص: 140

واداشتن صدام به عقب نشینی، و در نهایت دست كشیدن از انقلاب و اسلام.

اما این شرایط با همه دشواریهایش كوچكتر از آن بودند كه امام خمینی را در تشخیص وظیفه دچار دغدغه و تردید سازد. او به "كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ" (96) ایمان شهودی داشت و مقامات معنویِ "فنای فی اللَّه" را سالها قبل از آنكه زمام هدایت امت را به دست گیرد طی كرده بود. او "اسفار اربعه" هجرت انسانهای كامل را، از لحاظ نظری چندین دوره تدریس كرده بود و در عمل نیز خود، این سفرها را به كمال پیموده بود. امام خمینی احكام جهاد و دفاع را در متن رساله عملیه خویش به عنوان تكالیف تخطی ناپذیر الهی آورده بود. اگر كسی با گذشته زندگی و سیر تكامل شخصیت امام آشنایی داشته باشد از قبل می تواند حدس بزند كه او كدام مسیر را در این دوراهی و با چه دورنمایی انتخاب خواهد كرد.

نخستین واكنشهای امام خمینی و اوّلین پیامها و سخنرانیهای او در رابطه با تجاوز ارتش عراق از لحاظ شناخت شخصیت وی و نوع فرماندهی او بسیار جالب توجه است كه در اینجا مجال بازگویی ظرافتها و ویژگیهای آن نیست. امام بی درنگ فرمان مقاومت صادر كرد. در اوّلین تحلیلهایش طی سخنانی امریكا را عامل اصلی جنگ و حامی و تحریك كننده صدام خواند و با صراحت به مردم اطمینان داد كه اگر برای خدا به دفع تجاوز دشمن به عنوان یك تكلیف شرعی بپاخیزید شكست دشمن قطعی است هر چند كه همه عوامل ظاهری خلاف آن را ثابت كنند. (97) فردای روز نخست تجاوز عراق، امام خمینی طی پیامی به ملت ایران خطوط اصلی نحوه اداره امور جنگ و امور كشور در شرایط جنگی را در هفت بند كوتاه ولی بسیار دقیق و جامع ترسیم نمود (98) و متعاقب آن طی چند پیام با ملت و ارتش عراق اتمام حجت كرد (99) و از آن پس نظارت و هدایت امر دشوار دفاع طولانی و هشت ساله ملت را با مدیریتی كم نظیر آغاز كرد.

در اوّلین روزهای جنگ، دهها هزار تن از نیروهای مردمی و داوطلب

حدیث بیداری، ص: 141

با پیامهای امام خمینی برای كمك به نیروهای نظامی عازم جبهه ها شدند و در نخستین مرحله، پیشروی دشمن با جانبازی رزمندگان اسلام متوقف گردید. نبرد، بسیار نابرابر و باورنكردنی بود. امام خمینی مثل همیشه تكیه گاهش خدا و مردم خداجو بود. او با یك سلسله سخنرانیها و پیامهای متوالی مردم را آماده نبردی سخت و طولانی مدت كرد. حضرت امام بر طبق آیات قرآنی معتقد به وجوب دفاع تا رفع تجاوز و تنبیه متجاوز بود. او چند روز پس از شروع جنگ خطاب به سفرای كشورهای اسلامی مقیم ایران فرمود: "ما مدافع اسلام هستیم و مدافع اسلام با جان و مال و عزیزان خودش دفاع می كند و هر گز نخواهد نشست". (100) امام در این دیدار و همچنین با نوشتن نامه ها و پیامهایی به سران كشورهای اسلامی از آنان خواست، حتی اگر آنان صدام بی دین را مسلمان می انگارند به حكم آیه قرآن گردن نهند كه بر طبق آن طوایف و ممالك اسلامی باید با كشور یاغی و متجاوز تا مرحله بازگشت به حكم خدا و ترك تجاوز به مقاتله برخیزند. (101)